مدح و ولادت امام سجاد علیه السلام
ای که خورشید جمالت پرتو افشانی کند عـالمی را جـلوهات زیبا و نـورانی کند تو همان خورشید تقوائی که عرش و فرش را از فروغ و جلوۀ تو حق چراغـانی کند جای دارد رهگذارت را ز گلهای بهشت جبـرئیل از عـالـم بالا گـل افـشانی کـند ای بهشتی رو عجب نبود اگر رضوان خُلد از جنان گرد سرت اسپـند گـردانی کند میزند لبخند بر رویت حـسین بن عـلی تا تـمـاشـا در رخت آیـات قـرآنـی کـنـد امشب از یمن قـدوم با شکوه تو حـسین هرکجا سائل بود دعوت به مهمانی کند زیـنت عُـبّادی و شایـسـته بـاشد تا خـدا نام زین العـابدین را بر تو ارزانـی کند شب همه شب بردعا و نغمهات مرغ سحر گوش جان را میسپارد تا غزلخوانی کند سر زند ازچشم تو تا عرش یک رنگین کمان هر زمانی دیدهات را اشک بارانی کند هیچ کس را با چنین تقـوا ندیدم غیر تو سجدههای خویش را اینقدر طولانی کند ای شهید زنده جز تو کیست بعد از کربلا تا از این گلشن به اشک خود نگهبانی کند شمع جـمع محـفـلِ امـروز مائی و ز ما غیر تو فردا چه کس رفع پریشانی کند کوثر توفـیـق میخـواهد ز درگـاه خـدا تا «وفائی» در مـدیح تو ثـنا خوانی کند |